خدا فرموده است:« لوعلم المدبرون، کیف اشتیاقی بهم، لماتو شوقا» اگر آنان که از من روی برتافته اند، شدت اشتیاق مرا به خودشان می دانستند، هر آینه از شدت شوق جان می سپردند ...
- دانش پردازان جوان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  دانش پردازان جوان
دانشجویی، بر هر مسلمانی واجب است . هان ! خداوند، جویندگان دانش را دوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدهای وبلاگ
33008
بازدیدهای امروز وبلاگ
7
بازدیدهای دیروز وبلاگ
7
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[  Atom  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
دانش پردازان جوان
لوگوی وبلاگ
دانش پردازان جوان
بایگانی
نرم افزار
داستانهای خواندنی
مجله های متنوع >> داستانهای خواندنی
مذهبی
ღ نــمــکــــــــدون ღ
داود خطیبی
دنیا به روایت یوسف
لوگوی دوستان


اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

استفاده از مطالب با درج نام منبع و نویسنده بلامانع می باشد:   دانش پردازان جوان  

عنوان متن چهارشنبه 87 تیر 26  ساعت 6:59 صبح

یارو زنگ میزنه آژانس انرژی اتمی: میگه..میخوام با دکتور البرادعی ...صحبت کنم......
    البرادعی: بفرمایید
    یارو میگه: آقای البرادعی شما دکترین ؟
    البرادعی میگه: بله من دکترم
    یارو میگه: پس آخه باسه چی تو آژانس کار میکنی؟؟؟

 به یارو میگن ترمز ABS چیه؟
   میگه: ایلده تو پیچ ها کاره یا ابولفضل رو میکنن !!!!

  پیرزنه از مکه برمیگشت توی ساکش شیشه های مشروب پیدا میکنن !! میپرسند اینا چیه ؟
    پیرزنه میگه : ننه جون من که نمیتونستم دور خونه خدا بگردم یک گیلاس از
    اینا میخوردم خونه خدا دور سرم میچرخید !!!!

 عبود و جاسم میرن توالت عمومی !!! عبود از این دستشویی میگوزه جاسم از اون دستشویی !! 
       یک دفعه عبود داد می زنه می گه جاسم عزیزم اومدی دستشویی یا اومدی با من بحث کنی !!
 یارو از کنار دیوار رد میشده، یه کاغذ میافته رو سرش می میره، ملت جمع میشن
      ببینن چی شده، می بینن رو کاغذه نوشته آجر!
 یکی جونش به لبش می رسه،تف می کنه میمیره !!! ترکه داشته پشتبوم خونشو آسفالت می کرده آسفالت زیاد میاره سرعت گیر میزاره !!! یارو دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون. صاحب‌کارش بهش میگه: تو که فرقون داری،‌ چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! یارو میگه: ‌اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت می‌کرد!!! یارو میره کارواش میگن ماشینت کو میگه دیدم نزدیکه پیاده اومدم!!!اصفهانی
ه 25 تومانی تو دستش عرق می کنه، می گه هرچی گریه کنی خرجت نمی کنم

آقاهه می ره خارج، ازش می پرسن اسمت چیه؟ می گه:
sun god between two water gold shit dear wife
شمس اله میاندوآبی زرگنده زنجانی
آبادانیه چشمش به برج آزادی افتاد، یهو گفت: ای بابا، این که الان اینجا نبود!!!ازدواج می کنن فیله می میره مورچه هه میگه: بدبخت شدم حالا باید تا آخر عمر براش قبر بکنمخوشگلم، من گناه می کنم؟ کشیشه میگه: نه دخترم شما گناه نمی کنی، اشتباه می کنیانگلیسیه گفت: «سلام علیکم» و منم بهش گفتم: «علیکم سلام






  نظرات شما  ( )


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : کل نوشته ها دنیا به روایت یوسف

امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ... گوئیا می بینم ، گروهی از مشرق خروج می نمایند و طالب حق اند اما آنها را اجاب