خدا فرموده است:« لوعلم المدبرون، کیف اشتیاقی بهم، لماتو شوقا» اگر آنان که از من روی برتافته اند، شدت اشتیاق مرا به خودشان می دانستند، هر آینه از شدت شوق جان می سپردند ...
دنیا به روایت یوسف - دانش پردازان جوان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  دانش پردازان جوان
آنکه را دانش نیست، هدایت نباشد . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدهای وبلاگ
32914
بازدیدهای امروز وبلاگ
6
بازدیدهای دیروز وبلاگ
2
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[  Atom  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
دانش پردازان جوان
لوگوی وبلاگ
دانش پردازان جوان
بایگانی
نرم افزار
داستانهای خواندنی
مجله های متنوع >> داستانهای خواندنی
مذهبی
ღ نــمــکــــــــدون ღ
داود خطیبی
دنیا به روایت یوسف
لوگوی دوستان


اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

استفاده از مطالب با درج نام منبع و نویسنده بلامانع می باشد:   دانش پردازان جوان  

عنوان متن حمدی که نخوانیدم!!! (مطلب برگزیده پارسی بلاگ) دوشنبه 87 شهریور 11  ساعت 7:34 صبح

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

مطلب برگزیده پارسی بلاگ

نمی دانم کم شما هم مثل من هستید یا نه؟

ولی اگر اینگونه باشد وای به حال من و تو

دیدی عمری به هر زبانی نام خدا گفتیم ولی چه سود که رفتارمان خدایی نبود

گفتیم «الله اکبر» و لی بزرگمان پول و مقام بود

گفتیم «اشهدان لااله الاالله»  ولی خدایانی دیگری هم داشیتم که به سمت آنها میرفتیم ، روزی پی پول، روزی پی کار، روز پی زن ، روزی...

گفتیم «اشهد ان محمد رسول الله» اما چه کردیم با سیره رسول خدا

گفتیم «اشهد ان علی ولی الله» اما ولایتی عمل نکردیم، دل فرزند ولی خدا و فاطمه زهرا «حضرت بقیه الله» را خون کردیم

گفتیم، گفتیم،گفتیم

اما چه عمکردیم

گفتیم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» اما به یاد نام همه بودی جز او
گفتیم «الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» ولی نه حمدمان حمد بود نه در کارمان اعتقادی به خداوند جهانیان داشتیم نه حتی به یاد او بودیم اگر هم بودیم همیشه نبودیم
 گفتیم «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» آن آنقدر کج راه رفتیم که از رحمت ایشان دور شدیم
 گفتیم «مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» آن هم روز 10 بار ولی کارهایمان بوی آخرت نمی داد، دنیایی شده بود
 گفتیم «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» اما پی هرکس ناکسی افتادیم، امیدمان به همه بود جز او

 گفتیم «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ»  اما از راه راست فرار میکردیم، هر چه قدر راه جلوی پای ما می گذاشتند ولی باز هم ما همان بودیم

 گفتیم «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ»  عمری نکوهش کردیم این گمراهان را، به آنان که در کوفه علی(علیه السلام) را تنها گذاشتند، به آنها که به امام حسن وامام حسین را بی وفایی کردند، آنان که محسن حضرت زهرا را شهید کردند وآنان که... اما خودمان چه کردیم مهدی فاطمه را یاری کرده ایم یا نه

شنیدم شمر از سربازان سپاه امیر المومنین بوده و از سرداران سپاه امام حسن

 

ای وای یعنی شیعه بود

اما دیدی چه کرد

نکند ما هم...

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی             این ره که تو می روی به ترکستان است

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

 

عنوان متن + دیگر یادداشت های دنیا به روایت یوسف


  نظرات شما  ( )

استفاده از مطالب با درج نام منبع و نویسنده بلامانع می باشد:   دانش پردازان جوان  

عنوان متن کوتاه با دل شما - به مناسب رمضان دوشنبه 87 شهریور 11  ساعت 7:34 صبح

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

        * ما فرهاد نیستیم که بخواهیم کوه بیستون را بشکافیم ، بلکه فقط قراره به خاطره عشق به معشوق سنگ دلمون رو که خودمون ساختیم را با مهر او ذوب کنیم.

 *      باور کنید بدترین آدم های دنیا از اول بد نبودند که شاید هم اول خوب بودند کم ، کم بد شدند و «شدند بدترین ها» پس مراقب باش کم کم بد نشوی

 *      اینکه گاهی وقت ها آدم ها از خودشون بدشون می آید ، نشان می ده که هنوز یه تکه هایی از قلبشان برای خدا می تپد.

 *      شروع کن، مگه تو در نماز هر روز نمی گی- یا ارحمن الراحمین – پس می بخشدت حتی اگه حُر باشی با کوله باری از گناه.

 *      واقعیت یه جور خیال که ما اغلب خیالش هم نمی کنیم

 *      علــی گفتن آسون ، علــی بودن هنر

*      وقتی به آسودگی رسیدی باید خدا را یاد کنی و گر نه هر کس در گرفتاری دنبال خدا هست.

*      هر وقت فهمیدی که کار خدا لنگ تو نیست بلکه تو لنگ کار برای خدا هستی اون وقت تو آخرت لنگ نیستی و دنیا لنگ تو می شه.

 *      اگر می دونستی فردا می میری باز هم این جوری زندگی می کردی ، پس بدون که یکی از این فردا ها تو هم می میری ، شاید همین فردا؟؟؟

 *      شیطان قسم خورده تو رو به جهنم ببره چرا تو اون رو در جهنم خیالش ول نکنی؟؟؟

 *      یکی می گفت : غیاب غائبین مهم نیست همیشه یه عده ای بودند که غائب باشند و گاهی یک شهر غائب بودند به فکر حضور حاضرین باشید

*      التماس به خدا شجاعت است           اگر اجابت شود، رحمت     اگر اجابت نشود، حکمت

*      التماس به خلق شرمندگی               اگر اجابت شود، منت        اگر اجابت نشود، ذلت

 *      امیرالمومنین (علیه السلام) می فرماید: لئیمان از طعام لذت می برند و کریمان از اطعام

 *      اگر رزاق اوست؟ پس چرا دست درمقابل دیگری دراز کردی؟!...

 *      حضرت آیت ا.. حسن زاده آملی می فرمایند:

«الهی این بنده ات را از نیت گناه حفظ کن» 

«الهی از توبه هایم توبه کرده ام »

«الهی شکرت که فهمیدم که نفهمیدم» 

*      «توبه» دری  از انتهای جهنم به انتهای بهشت است

 *      شاید اگر امام حسین (علیه السلام) به کوفه حرکت نمی کرد زنده می ماند اما آیا جوانمردی، غیرت ، انسانیت و... و از هم مهمتر دین مبین اسلام هم زنده می ماند.

 *      ما توان شکر خدا رو به خاطر همین نماز هم نداریم (که خودش تشکر از خداوند است) ، چه برسه به نعمت های دیگرش

*      از خودم می پرسیدم چرا مردم کوفه نه به امام علی (علیه السلام)  وفا کردند و نه به امام حسین (علیه السلام) ، بعد به خودم گفتم از کجا معلوم شاید من هم به امام زمان (عجل الله فرجه) وفا کرده باشم.

*      اگر به بچه ها می گیم به آتش دست نزنند ، پس چرا خومون با گناهامون بسوی آتش جهنم می رویم.

 *      در دادگاه وجودم دنبال یه مقصر می گشتم که محکومش کنم ، به غیر از خودم هیچ کس مقصر پیدا نکردم. پس خودم رو محکوم کردم به آدم شدن.

 *      برای شب امتحان حاضریم شب تا صبح چشم روی هم نذاریم ، اما برای امتحان خداوند تعالی حاضر نیستیم یک لحظه چشمون رو دنیا ببندیم.

 *      زندگی یه فیلم که تو شخصیت اولش هستی که به جای نجات همه دنیا کافی فقط خودتو از دنیا نجات بدی. 

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com


عنوان متن + دیگر یادداشت های  یوسف


  نظرات شما  ( )

استفاده از مطالب با درج نام منبع و نویسنده بلامانع می باشد:   دانش پردازان جوان  

عنوان متن یادت هست؟!!!(مطلب برگزیده پارسی بلاگ) دوشنبه 87 شهریور 11  ساعت 7:34 صبح

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

 مطلب برگزیده پارسی بلاگ

یادت هست، بچه گی هایت را می گویم همان زمانی که هنوز یاد نگرفته بودی دروغ بگویی یا سر برادر یا خواهر کوچکترت داد بزنی ،

همان زمانی را که بزرگترین مشغله ات پول تو جیبی سر هفته بود که کی عید می شود تا افزایش پیدا کند

همان روز هایی که یاد نگرفته بودی محافظه کار شوی همان روزهایی که هنوز تندرو نبودی از وسط خیابان رد نمی شدی علتش را نمی دانم یا می ترسیدی یا آن وقتها شهروند بهتری برای جامعه ات بودی

یادت هست

زمانی که اگر مادر به تو اخم می کرد انگار دنیا روی سرت خراب شده بود بهترین دوست مجتبی بود همانی که برادرش مرد و خانه انها را گران خریدند و رفتند بالاها

زمانی که از خرج ، پول ، تورم این حرف ها راحت بودی اگر قیمت بستنی یا پفک گران می شد بابا پول بیشتری به تو می داد

زمانی که هنوز داد زدن را یاد نگرفته بودی اگر کسی حقت را می خورد یا دعوا می کردی یا می رفتی به مامان می گفتی ، مامانت هم با مادرش صحبت می کرد و هفته بعد باز هم با او دوست بودی

سال ها گذشته است تو همانی ولی همان کارها را نمی کنی حاضری برای 1000 تومان به بهترین رفیقت دروغ بگویی به همین سادگی، تا کسی هم به تو چیزی می گوید می گویی: زندگی خرج دارد خدا نکند آن یک نفر بچه باشد، به او با کمال شجاعت می گویی بزرگ می شوی و می فهمی

ای کاش هیچ وقت بزرگ نشود اگر بزرگ شدن یعنی دروغ گفتن

دانشجوی شده ای کجایت شبیه آن وقت ها است فقط به دنبال پاس کردن واحد ها آمدی تا بروی. نگویم که جدیدا هم فرافکنی یاد گرفته ای و هرچه بتو می گویند را به امکانات وشرایط جامعه و اقتصاد نسبت می دهی

کاسبی، باشد! چه می کنی جنس چند می خری؟ چند می فروشی ؟

شیر و اجناس سوبسید دارد را قایم می کنی و گران می فروشی ، آن وقت ها اگر پفک می خردید به همه می دادی حالا هم این کار را می کنی یا همسایهات گرسنه است و تو در فکر پژو کردن پیکانت هستی

یادت هست ... همان بچه ای که بابا نداشت و تو فقط تو با او بازی می کردی و همیشه چیزهایت را با او قسمت می کردی

چه شده دوست من نمی گویی یا دنبال توجیه تازهای هستی

نگو از تورم خبر ندارم که دارم

نگو سری به بنگاه نزدم که زدم

نگو سر به خرج نیست که به اندازه خودم هست

ولی تو چه، تغییر کرده ای، دیگر آن کودک پاک نیستی که وقتی مرغ خانه تخم نمی کرد دست به دعا برمی داشتی و گریه می کردی و از خدا می خواستی نه برای خودش برای مرغش نه از بابا بلکه از خالق بابا

چه شد اینگونه شدیم، نه بهتر نشدیم بلکه بدتر شدی

دل گرفته بود گفتم بنویسم آخرفردا که می خواهم بروم مغاز ، ادراه یا دانشگاه سر یک عده افراد را کلاه بگذارم یا پارتی بازی کنم ویا ... یک وقت دلم نسوز و حق به حق دار بدهم

خوب شد سبک شد ی، دوست من، تو هم همه اینها را تایید کن ولی یک وقت مثل کودکی هایت نشوی، خدایی نکرده، دوست داشتنی می شوی آن وقتی که مردی(البته می گویند کسی که پژو دارد یا لیسانس نمی میرد) مردم در فراقت گریه کنند، همان دختری گریه می کند که برایش عروسی گرفتی؛ فامیل شما نبود تازه کسی هم نفهمید، یا همان خدا بیامورزی که همسایه می گوید خودت پول نداشتی و لی بازهم گره گشا بودی همان بهتر که من تو کاری نکردیم آخر اگر زیاد بیایند مجلس ختم خرجت بالا میرود چیزی برایت نمی ماند(ای وای آنوقت که آن پول ها برای تو نیست برای وارث است)

نمی دانم خودت بهتر میدانی

ای وای موبایلم زنگ زد فکر کنم طلب کار ها هستند باز هم باید دروغ بگویم آخر سر تو در دخل و خرج نیست

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

 

عنوان متن + دیگر یادداشت های دنیا به روایت یوسف


  نظرات شما  ( )

استفاده از مطالب با درج نام منبع و نویسنده بلامانع می باشد:   دانش پردازان جوان  

عنوان متن بیایید از امروز با ور کنیم خدایی داریم (مطلب برگزیده پارسی بلاگ) دوشنبه 87 شهریور 11  ساعت 7:34 صبح

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

مطلب برگزیده پارسی بلاگ

تا می خواهیم این گونه بروم؟ تا کی؟ تا کجا؟

باید مانند فرعون در وسط  نیل گیر کنیم تا بفهمیم خدایی داریم، مگر نمی شود بدون پرنده قطع، قطع شده و یا آتش سرد شده یا عصاء، اژدها شده فهمید خدا هست، مرده زنده نشود، ماه به دو نیم نشود، دست نورانی نشود، یعنی خدایی نیست، تمام شد آن دوران که این گونه وجود خدا اثبات می شد.

دیگر چگونه حجت بر من شما تمام شود تا بفهمیم خدایی هست، حساب وکتابی در کارهست

تا کی می خواهیم کج راه را طی کنیم و به روی خودمان نیاوریم

هی این ور یا آن ور دنبال هوای نفسمان باشیم تا به سختی می خوریم به یاد خدا بیفتیم

خجالت را برای همین وقت ها گذاشته اند دیگر.

آیه قرآن را شنیده ای که مضمونش این بود: چون به سختی می رسند به یاد ما می افتند مانند کسی که در دریا به خوفی می رسد و چون به ساحل به سلامت روند دوباره همانند

جالب آن که در ادامه اش می فرمود : گمان می کنند دیگر به خوف نمی رسند

چند بار تا به حال در سختی ها رفته ای مسجد، هئیت، زیارت   چند بار بخاطرکنکور، زن گرفتن، بدهکاری، کارو... نزر کرده ایم . نمی گویم در سختی ها به یاد خدا نباش ولی بگو وقت خوش هایت کجاهستی

در سختی ها پی خدا می گردی در خوشی ها پی چه کسی هستی

می شود در خوبیهایمان هم خدا، خدا کنیم

اصلا یک بار برویم در خانه خدا به او بگوییم دوستت دارم برای اینکه خدای من هستی

یاد صحبت های آن آقا بزرگوارا افتادم که می فرمود:«رفقا بیایید از امروز باور کنیم خدایی داریم»

شاید این راه حل این زندگی یک نواخت کار، خوردن و خوابیدن باشد، شاید

شاید این همان نسیم خوش زندگی مان باشد تا آدم شویم با همین نسیم بیدار شویم

شاید هم تا نمیریم بیدار نشویم در جهنم تازه بفهمیم خدایی هست

یکی می گفت می دانی تفاوت ما ومرده شور چیست ؟

گفتم: خوب بگو

گفت: مرده شور مرده را باور دارد!

گفت: یعنی چه؟

گفت: اگربه ما بگویند آیا مرده می تواند کاری بکند؟ .

می گوییم: نه

 ولی وقتی از ما بخواهند شب در کنار مرده بخوابیم قبول نمی کنیم

اما مرده شور این گونه نیست او هم می گوید مرده هیچ کاری نمی تواند بکند و هم حاضر است کنار او بخوابد شاید با مرده درد دل نیز بکند چون به این حرف یقین دارد

می دانی این را برای چه به من گفت؟

گفت تا بفهمم چرا مایی که قبول داریم خدا بزرگتر است و خودمان کوچک هستیم باز هم گناه می کنیم

بیا بفهمیم

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

 

عنوان متن + دیگر یادداشت های دنیا به روایت یوسف


  نظرات شما  ( )

استفاده از مطالب با درج نام منبع و نویسنده بلامانع می باشد:   دانش پردازان جوان  

عنوان متن اطلاع رسانی طرح تحول اقتصادی به روش ساعت شنی دوشنبه 87 شهریور 11  ساعت 7:34 صبح

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

شاید و قتی رییس جمهور در فروردین ماه امسال با تبریک سال نو برای اولین بار به صورت رسمی موضوع طرح تحول اقتصادی را بیان کرد کمتر کسی این چنین آینده ای را برای آن پیش بینی می کرد.

دولت نهم با روی کار آمدنش هیچ شیوه خاص اطلاع رسانی را الگوی خود قرار نداد و هر اتفاقی را به راحتی و بدون در نظر گرفتن عوارض آن به صورت مستقیم بیان می کرد رشاید بحران مسکن یکی ازبزرگترین خروجی های این چنین اطلاع رسانی باشد. اما نکته قابل توجه در سال آخر عمر دولت نهم خبر رسانی از طرح تحول اقتصادی بود که دولت روش «بگو و فرار کن» را به روش«ساعت شنی» تغییر داد به صورتی از ابتدای ارائه این طرح تا جمع آوری اطلاعات خانوار شاهد تورم برخواست از این موضوع نبودیم.

البته  شرایط تورمی بر اقتصاد حاکم بود ولی این تورم در رابطه با شایعاتی که ممکن بود با صراحت در بیان طرح در بین جامعه رخ دهد تقریبا خالی بود.

شاید اگر قرار بود این طرح مانند طرح های قبلی از قبیل سهمیه بندی بنزین، وام 18 میلیونی، زمین و...به اطلاع مردم برسد در همان فصل بهار شاهد شکستن سطح تحمل تورم بودیم که این امر نتایج وخیمی را به همراه داشت.

اما با اطلاع رسانی  سر بسته و تدریجی از ظهور شایعات جلو گیری شد و حساسیت مردم هم کمتر برانگبخته شد از طرفی با ارائه طرح های مختلف به جامعه و بازخورد گرفتن از آن دولت توانسته است از بروز بعضی پیش آمد ها جلو گیری کند، مانند آنکه در مدتی خبر از حذف تمام یارانه ها بود بعد از آن گفته شد فقط قرار است یارانه سوخت حذف شود و یا ارائه یارانه نقدی که ابتدا  خبر از باز شدن یک حساب  برای سرپرست خانوار بود ولی بعداً اخبار به سمت کارت هوشمند یارانه فردی رفت.

این شیوه سبب آمادگی عمومی برای این طرح شد و از بروز بحران اقتصادی جلو گیری کرد.

از طرف دیگر موضوع حذف یارانه که بخشی از طرح چندگانه تحول بود به موضوعات دیگر این طرح از قبیل فروشگاه ایرانیان غلبه نکردوبه جامعه زمان تحلیل در مورد موضوعات دیگر هم داده شد.

آخر کلام:

آنکه تجربه 3 سال مدیریت دولت نهم شاید این دولت را از افرادی آکادمیک با سطح تحصیلات بالا به دولت مردانی با تجربیه و عمل کنند تبدیل کرده باشد

شاید بتوان گفت انتخاب احمدی نژاد به عنوان «رییس جمهور دهم» بستگی به اجرای صحیح این طرح دارد چون هم یکی از بزرگترین پروژه های اقتصادی انقلاب خواهدبود وهم خواهد توانست پایانی  انتقاد های مخالفین از اقتصاد دولت باشد که با اجرای این طرح نقاط منفی اقتصادی دولت همچون موضوع نقدینگی، مسکن ، تورم و.. کم رنگ تر می شود.
yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

 

عنوان متن + دیگر یادداشت های دنیا به روایت یوسف


  نظرات شما  ( )

استفاده از مطالب با درج نام منبع و نویسنده بلامانع می باشد:   دانش پردازان جوان  

عنوان متن خاتمی یک شبه دکتر شد؟!!! دوشنبه 87 شهریور 11  ساعت 7:34 صبح

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

شاید با روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد میل به اینکه مقامات پیشوند دکتر را در ابتدای نام خودشان قرار دهند به شدت خود را نشان داد.

در سالهای قبل 76 فرهنگ خاصی بر گفت وگوی سیاست مداران حاکم بود که  حول محور معیشت مردم می گشت، شعار های اقتصاد محافظه کارانه و سازندگی در محوریت بود.

 با روی کار آمدن خاتمی محوریت به جوانان حرکت کرد به صورتی که  در هر سخنرانی چند نکته از جوانان و خواسته های آنها مطرح می شد مانند ازدواج، کار و...

اما از سال 84 میل به تحصیلات آکادمیک واینکه خود را از دانشگاهایان نشان دهند خود را نشان دادن به صورتی که مقامات به صورت عجیبی میل به دکتر شدن پیدا کردند البته تعدای از افراد تحصیل کرده هم به جمع دولت مردان اضافه شدند.

اما ازجایی که اغلب موضوعات در کشور ما درست عمل نمی شود این مهم هم دستخوش سوء استفاده قرار گرفت

در سالهای قبل از 76 پروژه های نیمه کار با اینکه سازندگی شعار بود پاشنه آشیل دولت شد

در زمان خاتمی با اینکه حرف از جوانان بود اما مشکلات ازدواج و کار نه اینکه حل نشد بلکه بدتر هم شد

اما در زمان حال مقاماتی که از گذشته در حکومت بودند(البته تعدای از آنها) یک شبه دانشجوی دکترا شدند که این افراد اغلب در دانشگاه آزاد تحصیل می کنند.

شکل دوم دکتر شدن بعضی ها به مدارک جعلی بر می گردد که بایستی قدری درباره آن تعمل کرد.

البته در صدور مدرک دکترا  طیف سومی هم وجود دارد، آن هم دکترا افتخار از خارج از کشور است.

ماجرای کردان شاید اوج این موضوع بود.

اما در این میان در دور تازه تبلیغات روزنامه های طرف دار خاتمی پیش از اسم او نیز دکتر اضافه کرده اند حال این حرکت به درخواست او یا اطرافیانش بوده یا نه، خود بایستی بررسی شود

این خبر از طریق خبرگزاری ها مخابره شد "محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران، برای افتتاح یک مرکز ایران شناسی و دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه سنت آندروز، یکی از قدیمی ترین دانشگاه های اسکاتلند، روز سه شنبه 31 اکتبر وارد بریتانیا شود." 

البته مخالفتهای شدیدی در راه دادن این دکترا افتخار بر سر راه خاتمی بود از اعتراض نماینده اسکاتلند در پارلمان اروپا تا دانشجویان  این دانشگاه اما این مدراک صادر شد و خاتمی هم دکترا را به روش سوم(افتخاری) گرفت و توانست بعد از مدرک لیسانس بدون تحمل هرگونه مشکل یا بالا رفتن سطح علمی دکتر شود.

به نظر روزنامه های طیف خاتمی زیاد فرقی بین دکترا افتخاری و دکترایی که شاید بیش از 10 سال برای گرفتن آن زحمت کشیده شده است تفاوتی نیست

این موضوع هم درایران دوباره اشتباه برداشت و مورد سوءاستفاده قرار گرفت.

پس هرجا دید نوشته است دکتر خاتمی بدانید او همان خاتمی لیسانس هست که یک شبه دکتر شده است

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

 

عنوان متن + دیگر یادداشت های یوسف


  نظرات شما  ( )

استفاده از مطالب با درج نام منبع و نویسنده بلامانع می باشد:   دانش پردازان جوان  

عنوان متن چرا ما مسلمانان دروغ می گوییم؟!!! دوشنبه 87 شهریور 11  ساعت 7:34 صبح

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

حتماً شنیده اید که هر کس به خارج از کشور می رود ویا به شکلی با غیر مسلمانان برخورد دارد، یکی از مواردی که به آن اشاره می کند این است که ما مسلمانان با اینکه در دینمان دروغ گفتن نهی شده و آن را جزء گناههان می شمارند بیش از غیر مسلمانان دروغ می گوییم.

البته این نکته تا حدودی صحیح است ، اما علت چیست؟

این امر با اینکه نکته ای منفی است اما مبدا مثبت دارد.

مثلاً: جوانی که تا دیر وقت خارج از منزل بوده است وقتی والدین از او سوال می کنند کجا بوده ای به دروغ می گوید با دوستانم درس می خواندیم، مبدا این دورغ کجاست؟

خانواده و ارزش های حاکم برآن

در کشور ما به دلیل فرهنگ غنی کهن خود که حاوی ارزش های مثبت هم بوده است و با ظهور اسلام -که آن نیز ارزشهایی مثبت خود را دارد- که ثمره این دو مبدا ارزشی مجموعه ای از ارزشهای مثبت است – البته در چند سال اخیر تا حدودی ارزش ها در حال تغییر از بوده که این امر بایستی ریشه یابی شود- این مجموعه ارزش ها به صورت ناخود آگاه مبدا این دورغ هاست.

اگر ما در کشوری زندگی می کردیم که احترامی برای والدین-به عنوان یک ارزش ایرانی و اسلامی- غائل نبودند دیگر نیازی نبود یک جوان دروغ بگویید.

اما ما برای پدر و مادران –البته در سطوح مختلف- احترام و ارزش غائل هستم و به آن ها این اجازه را می دهیم تا در مورد ما سوال کنند ولی در کشور های دیگر والدین تا این حد مورد احترام نیستند و چون نمی خواهیم آنها ما را مورد بازخواست قرار دهند-ما با فرهنگ عمومی خود به آنها قدرت بازخواست داده ایم- به آنها دروغ می گوییم.

یا اینکه در جایی وقتی یک مرد به دروغ به همسرش می گویید که محل کار بودم ولی جای دیگر بوده است این سر منشاء از پیوند و اهمیت خانواده است، اما شاید در اکثر کشور ها خانواده به این درجه اهمیت نباشد که زن ، مرد و فرزندان به خاطر نبودن در آن بازخواست شوند و برای خروج از بازخواست مجبور به دروغ شوند.

البته این توجیهی به دروغ گفتن نیست اما به واقع این دروغ شاید بسیار از راست گفتنی که بر پایه بی ارزشی ست بهتر است.

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

 

عنوان متن + دیگر یادداشت های  یوسف


  نظرات شما  ( )

استفاده از مطالب با درج نام منبع و نویسنده بلامانع می باشد:   دانش پردازان جوان  

عنوان متن آقای قالیباف این راهش نیست دوشنبه 87 شهریور 11  ساعت 7:34 صبح

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com

شاید وقتی قالیباف در چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری نهم لباس نظامیش را از تنش در آورد روزی را هم خواب نمی دید که در جمع دانشجویان به کثیف بودن سیاست اعتراف کند و بعد مجبور شود همین حرف را پس بگیرد.

اگر شما ساکن تهران باشید و یا اخباری از این پایتخت شلوغ داشته باشید دیگر نیازی به بیان این حرف ها با دلیل نیست دیده های شما بهترین گواه بر این مدعا هستند.

این توصیه ها به شخص قالیباف است البته من میدانم احتمال کمی دارد که او زمانی برای وبلاگ گردی داشته باشد تا این متن را بخواند اما دانستن این مطالب برای او خالی از لطف نیست.

شاید عملکرد احمدی نژاد در شهرداری که با شعار خدمت همراه بود  باعث شد شخصیت خاصی مثل او که رسما در دوره اول- البته دور دوم مورد حمایت بعضی از گروه ها بود- بدون حمایت احزاب چپ، محافظ کار-که دیگر متمایل به چپ شده اند- و راست-به صورت مستقیم- پیروز شود بعضی از افراد را مثل آقای قالیباف را به این نقطه رسانده که ارائه خدمات به سطوح پایین و مذهبی از یک طرف و کنش های سیاسی به سوی جناح چپ – اشاره به مذاکرات قالیباف با بعضی از افراد چپ میانه و تشکیل آبادگران جهادی و اعتلاف فراگیر اصولگرا- می تواند او را به قدرت برساند
البته این امر اشتباه بچه گانه است.
از هر تهرانی که بپرسید می داند این ارائه خدمات چه سرمنشاء دارد به ایشان توصیه می کنم از این راه درست بردارد چون هم سرمایه و پول شهرداری را حد می دهد و هم خود را خسته می کند آخرش هم با چند میلیارد بدهی – مثل انتخابات دوره قبل- خودش می ماند و خودش.

شاید اگر هم به من چند میلیون از آن چند میلیارد خود را می داد یک راه حل آسان برایش می دادم که بهترین را و شاید هم تنها راه پیروز در مقابل احمدی نژاد در دوره دهم باشد.

yosoof@gmail.com                              yosoof.parsiblog.com


عنوان متن + دیگر یادداشت های  یوسف


  نظرات شما  ( )


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : کل نوشته ها دنیا به روایت یوسف

امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ... گوئیا می بینم ، گروهی از مشرق خروج می نمایند و طالب حق اند اما آنها را اجاب